نتایج جستجو برای عبارت :

رزمنده بود

جانشین فرمانده سپاه انصارالحسین همدان:شهید همدانی رزمنده ای مردم دار بودشهید همدانی با همه گرفتاری کاری، رزمنده ای مردم دار بود و با سیاسی بازی کار نمی کرد. هیچ وقت خط کش بین افراد نمی گذاشت و افراد را بخاطر مسائل سیاسی از هم تفکیک نمی کرد.به گزارش نوید شاهد همدان، سردار مهدی فرجی، جانشین فرمانده سپاه انصارالحسین همدان در آئین اختتامیه سومین جشنواره فرهنگی و هنری حبیب حرم، اظهار داشت: از خرداد سال ۵۹ در کنار شهید همدانی بودم و این دوستی تا
برگزاری همایش بزرگ ۱۲۰۰۰ رزمنده و پیشکسوت دفاع مقدس در زرند
رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران زرند از برگزاری همایش بزرگ ۱۲۰۰۰ رزمنده و پیشکسوت دفاع مقدس در این شهرستان خبر داد.
 حسن عرب رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران زرند با گرامیداشت هفته دفاع مقدس از برگزاری همایش بزرگ 12000 رزمنده و پیشکسوت دفاع مقدس در این شهرستان خبر داد.
عرب افزود: این همایش بزرگ روز یکشنبه 7 مهرماه از ساعت 15:30 با حضور پیشکسوتان، جانبازان و خانواده های محترم شهدا در
یا نور المستوحشین
می گفت من فهمیده ام، ماها جنس وجودمان طوری است که حال خوب یا بدمان یک دلیل بیشتر ندارد و آن هم کیفیت ارتباطمان با خداست. یعنی تو الان هر دلیلی برای آشفتگی ات بیاوری باز تهش می رسی به همان... یک نقصی آنجاست. دیدی گاهی اوقات هزار کار و مشکل و گرفتاری داری اما ته دلت آرام است که در نهایت همه چیز سر جای خودش قرار می گیرد؟ با آرامش و در حد توانت وظیفه ات را انجام می دهی و این قدر هم به در و دیوار وجودت مشت نمی کوبی... آن لحظه ها حتما بخا
یا نور المستوحشین
می گفت من فهمیده ام، ماها جنس وجودمان طوری است که حال خوب یا بدمان یک دلیل بیشتر ندارد و آن هم کیفیت ارتباطمان با خداست. یعنی تو الان هر دلیلی برای آشفتگی ات بیاوری باز تهش می رسی به همان... یک نقصی آنجاست. دیدی گاهی اوقات هزار کار و مشکل و گرفتاری داری اما ته دلت آرام است که در نهایت همه چیز سر جای خودش قرار می گیرد؟ با آرامش و در حد توانت وظیفه ات را انجام می دهی و این قدر هم به در و دیوار وجودت مشت نمی کوبی... آن لحظه ها حتما بخا
تعدادی از رزمندگان حزب الله لبنان در حمله هوایی غافلگیرانه در استان ادلب به شهادت رسیدند. منابع خبری گزارش می‌دهند به احتمال زیاد ارتش ترکیه در ادامه حملات روزهای اخیر به مواضع ارتش سوریه در ادلب، یک مرکز تجمع نیروهای مقاومت را هدف قرار داده است. تا کنون شهادت سه تن و مجروحیت ۱۰ رزمنده دیگر تائید شده است. برخی خبرها از شهادت ۱۰ رزمنده حکایت که تا کنون تایید نشده است.
خاطره رزمنده کتاب فروش
خاطره رزمنده کتاب فروش
 
خاطره رزمنده کتاب فروشعید که می شود همه می روند خوش گذرانی…به ما هم خوش می گذرد اما مدلش فرق می کند…
روز دوم عید امسال نزدیک به اذان ظهر به محل استقرار رسیدیم.طلاییه!به قول حاج آقای راوی: طلاییه عجب طلائیه!
خم می شوم و از عقب ماشین دسته ی کتاب هایم را برمی دارم. درب ماشین را باز می کنم و پیاده می شوم.هر قدمم شبیه به رزمنده ای است که برای مملکتش می جنگد.نه با تیر و تفنگ! بلکه با ترویج فرهنگ کتاب خوان
وﻗﺘ تو جبهه ﻫﺪﺍﺎ ﻣﺮﺩﻣ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣ ﺮﺩﻢ ﺩﺭ ﻧﺎﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﺮﺩﻡ ﺩﺪﻡ ﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻗﻮﻃ ﺧﺎﻟﻪ ﻤﻮﺗﻪ ﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻪ ﺑﺮﺍ ﻤ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎ ﺣﻖ ﻋﻠﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮ ﻤﻮﺕ ﻫﺪﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟ ﻤﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ.
ﻗﻤﺖ ﻫﺮ ﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﻤﻮﺕ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺮﺳﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﻗﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻠ ﺮﺍﻥ ﺑ
دلنوشته سلام بر رزم آوران مکتب مردانگی آنان که نام از گمنامی گرفتند....  وجنگ آمد....... میدانی چه میگویم؟؟ آری جنگ آمد. ما به دنبال جنگ نرفته بودیم.. او آمد.. تعدادی از ما جنگیدیم..رزمنده شدیم. عده ای رنگ رزمنده گرفتند..عده ای نیز رنگ رزمندگی به خود پاشیدند.. وتعدادی نیز رنگ جبهه را ندیدند و راوی جنگ شدند... عده ای رفتند...عده ای ماندند. اما یا زخم برتن یا داغ بر دل...وعده ای نیز داغ بر پیشانی زدند. عده ای مفقود،عده ای مظلوم،عده ای مغموم...وعده ای نیز مذم
سالروز شهادت فرمانده و یادگار دفـاع مقـدس فرمانده توپخانه لشکر۳۱ عاشورا مسئول‌عملیات گروه توپخانه ۶۰رسالت مسئول عملیات سپاه عاشورا و مسئول توپخانه شرق حلب در سوریه ۱۳۹۵
رزمنده دیروز مدافع امروز شهید سردار حاج ذاکر حیدری @jamondegan ┄
شهید مدافع حرم
علیرضا توسلی ( ابو حامد)
همیشه بعد از هر عملیاتی که انجام می‌شد چند روزی ابوحامد را نمی‌شد به راحتی پیدا کرد، حتما باید دنبالش می‌گشتیم. برایم جای تعجب بود که آخر کجا می‌رود، چه کار می‌کند؟ بعدها که شناختم از حاجی بیشتر شد یا به قول معروف خودمانی‌تر شدیم جواب سوالم را پیدا کردم  حاجی همیشه بعد از هر عملیات به عیادت رزمنده‌های مجروحی که در بیمارستان بستری بودند می‌رفت و جویای حالشان می‌شد. این کار تا آخرین روز که رزمنده‌ه
ﺷﻬﺪ ﺯﺮﺎ ﺻﻔﺮﺧﺎﻧ
ﺳﻘﺎ ﺻﺪﺍﻳﺶ ﻣ‌ﺮﺩﻧﺪ. ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ: ﻣ‌ﺧﻮﺍﻡ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺳﻘﺎ ﺑﺎﺷﻢ. ﻫﻤﺸﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ‌ﻫﺎ ﺗﻌﺎﺭﻑ ﻣ‌ﺮﺩ. ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ‌ﻱ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﻭ ﺷﺎﻡ ﻫﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺎﺭ‌ﻫﺎ ﺁﺏ ﻣ‌ﺩﻭﺪ ﻭ ﻭﻗﺖ‌ﻭﺑ‌ﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺁﺏ ﺗﻌﺎﺭﻑ ﻣ‌ﺮﺩ. 
ﻣ‌ﻔﺖ: ﺁﺏ ﻧﻄﻠﺒﺪﻩ ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺳﺖ! ﺣﺘ ﺁﺏ ﻗﻤﻘﻤﻪ‌ﺍﺵ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣ‌ﺑﺨﺸﺪ. ﺗﺸﻨﻪ ﺷﻬﺪ ﺷﺪ؛ ﻫﻤﺎﻥ‌ﻃﻮﺭ ﻪ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺷﺖ.
(«ﺷﺐ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ»، ﺹ66)
 
(بخشی از خاطره زهرا پناهی همسر شهید چیت سازیان)
 
حس کردم مادر خودش به این ازدواج راضی است، زیرا داشت معیارهای مرا برای ازدواج یادآوری می کرد. یکی دیگر از ملاک هایم این بود که همسرم رزمنده باشد. به مادرم گفته بودم دلم می خواهد کاری برای انقلاب بکنم. دوست نداشتم سربار جامعه باشم. هدفم این بود که با ازدواج با یک رزمنده در مسیر انقلاب باشم و به کشورم خدمت کنم.
 
گلستان یازدهم ص 73
باسمه تعالىسه دقیقه در قیامتنام کتاب بسیار مفیدى است که یک رزمنده برخى از آنچه در عالم آخرت مىگذرد را با بیانى ساده و داستانى به نگارش درآوردهمهمترین مطلبى که در این کتاب یافتم این بود که عمل، خالص براى خداى متعال باشد و در حفظ آن بکوشیم.
جایی کلامی از حاج حسین یکتا خواندم:
رزمنده‌ای که در فضای سایبر و مجازی می‌جنگی، برای فشردن کلیدها و دکمه‌های کامپیوتر و موبایلت وضو بگیر و با نیت قربةً إلی الله مطلب بنویس. بدان که تو مصداق "و ما رمیت اذ رمیت" هستی. 
چقدر این بیت حافظ اینجا اندیکاسیون دارد: صلاح کار کجا و من خراب کجا             ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
ای مجاهد، ای رزمنده، زمان با شکوه یکی شدن، زمان پیوستن ما
وقتی که هر صدا شعر طوفان بود و هر مشت گره شده جوانه آزادی
فاتحانه از شرط خون گذشتی تا واژه مقدس شهادت بنام شجاعان بپیوندد و جاودانه در یادها باقی بماند
و اینک اگر آزادی محصور شده باشد
مشتهای گره شده خلق ما محصور شدنی نیست
از جبهه می گفت .. از کشته شدن .. از ترس از مرگ .. از رسوایی انسان که چه دلبسته، و ناآماده برای دیدار اوست .. تنهایی و نبودن راه برگشت .. از روز روشن شدن شب تاریک غرب کشور در جنگ .. از توسل به امامزاده موقع نزدیک شدن تیر دشمن و جواب گرفتن .. از تکه های بدن رزمنده که به دوش می کشید .. از رفاه زده های فراری از جنگ با متجاوز به خاک وطن .. 
 
 
اما امروز مرگ رو خییییلی از خودش دور می دید .. 
شاید من هم جای او بودم امروز بیش از هر کسی دیگه مشتاق عاشقی کردن با دنیا ب
جمعه های انتظار !
شاید جمعه فقط یک نشانه باشد از نبودت !
شنبه ، یک شنبه ، دوشنبه ، سه شنبه ، چهارشنبه ، پنج شنبه ، نیست!
شنبه ، یک شنبه ، دوشنبه ، سه شنبه ، چهارشنبه ، پنج شنبه ، نیامد!
شنبه ، یک شنبه ، دوشنبه ، سه شنبه ، چهارشنبه ، پنج شنبه ، کجاست؟!
شنبه ، یک شنبه ، دوشنبه ، سه شنبه ، چهارشنبه ، پنج شنبه ، الهی عظم البلا ...
شنبه ، یک شنبه ، دوشنبه ، سه شنبه ، چهارشنبه ، پنج شنبه ، آقا بچه های یمنی ...
شنبه ، یک شنبه ، دوشنبه ، سه شنبه ، چهارشنبه ، پنج
 
یک روز در یکی از قرارگاه‌ها شهید صیاد شیرازی از من پرسید که فلانی میزان شرکت رزمنده‌ها در نماز جماعت به چه صورت است؟ من به ایشان گفتم اکثر رزمنده‌ها در نماز جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشاء شرکت می‌کنند ولی تعداد شرکت کنندگان در نماز جماعت صبح کم است.در این زمان شهید صیاد به من گفت به همه اعلام کن که فردا قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر باشند و من این کار را کردم.صبح همه در حسینیه حاضر شدند و شهید صیاد بلند شد و گفت: برادران، شما به دستور من که ی
یا ابامحمد، یا حسن بن علی، ایها المجتبی یابن رسول الله...شیر جمل، رزمنده ی نام‌آور صفین کوه صبور ای روی دوش تو لوای دینای مرجع تقلید شاه کربلا، ای نورروشن شده با تابش تو جاده ی آییناز تو کرامت را شنیدیم و یقین داریمدست گدایی‌مان نخواهد دید غیر از ایننام عزیز تو همینکه روی لب آمدعرض ارادت‌هایمان شد درد را تسکیندنیا خزان می‌شد بدون برکت نامتبا بودنت هر لحظه‌مان شد غرق فروردینمن مطمئنم که مدینه روز میلادت با پرچم «یا مجتبی» روزی شود آذینإن
کوچه نسترن موزیک ویدیوی جدید ابی خواننده لس آنجلس نشین است که رزمندگان دفاع مقدس را طور دیگری معرفی می‌کند.
از زبان یک رزمنده مثلا شهید شده متن شعر ابی خوانده می‌شود که در آن می‌گوید مادر نام کوچه را به اسم من نگذارید و همان نسترن بماند. نسترن دختری است که بعد از جنگ می‌خواستم با او عروسی کنم و به خاطر او بود که به جنگ رفتم و معنی میهن بود.
از نقص‌های فرم بگذریم که پسر رزمنده زیر ابروهایش برداشته شده و چفیه‌اش به شکل اشتباه بسته شده و دهانش
نمای نزدیک:
نقاشی که دست‌هایش را از دست بدهد با پرنده‌ای که بال خود را از دست داده باشد، چه فرقی می‌کند؟ داریوش عابدی می‌خواهد در رمان «نقشبندان» همین وضعیت دشوار و تلخ را به تصویر بکشد. در این رمان، نقاش رزمنده‌ای به نام حمید بعد از قطع دستانش در عملیات خنثی‌سازی مین، نقاشی را رها کرده و دچار یاس شده است. از طرفی نگاه‌های ترحم‌آمیز دیگران بیشتر او را آزرده می‌کند. به هر حال او دست‌هایش را از دست داده؛ دست‌هایی که به گفته راوی برای آفری
صبح داشتم میرفتم کارآموزی زنان ، تو راه آگهی فوت یکی از مریض های آنکولوژی رو دیدم ...
اسفند ! آقایی که شاکی بود از اینکه تو اورژانس با اسم اسپند ادمیت شده بود ! با تشخیص
کنسر پانکراس بستری شده بود ولی حال عمومیش از بقیه مریضهامون بهتر بود ، خودش از تخت
پایین میامد و قدم میزد ، تو حیاط راه میرفت ، کاملا توانایی مراقبت از خودش رو داشت و نیاز به
سونداژ و لوله بینی_معده ای نداشت ، شاکی بود از دل درد و اینکه نمیتونه خوب و مثل قبل غذا بخوره
 
ی روز میخوا
بسم‌الله...
سلام!
+
دوری، دوری است. طول مدت و فاصله‌ش تسکین‌ش نمی‌دهد.
فرقی نمی‌کند آن کسی که دوست‌ش داری، رفته باشد جایی دور در شهرِ تو و یا جایی دور در این عالم. فرقی نمی‌کند قرار است چند وقت این دوری ادامه داشته باشد.
اوضاعِ آدمی‌زاد در این دوری پریشان می‌شود.
انگاری امنیتِ تو در کنار کسی است که عزیزِ توست.
حالا، یک کمی می‌فهمم چرا هم‌سران رزمنده‌ها طی سال‌های جنگ امنیت ظاهریِ شهر خودشان را رها می‌کردند و می‌رفتند دزفول و اندیمشک و
نام مهدی هست آرامش برای کربلا/یاد او شوق رسیدن تاحریم کبریا/لحظه لحظه شدمجسم کربلا بر دیده اش/چشم اوگریان همیشه هست بهر نینوا/یادمان برحسین و جمله اصحابش شود/بهریاری ولایت شیعه را داده ندا/دشمنان راخوار سازد یادونام حضرتش/شیعیان نینوایی یاوردین خدا/جمعه هایک حس وشوری بردل مومن دهد/مملو عشق وبصیرت قلبهای پرولا/در رکاب رهبرخود سوی اوآماده باش/بهرایران مهدویت دائما دارد دعا/ماهمه سربازحیدرجانفشان بر حسین/حس زیبای پرستش با عنایات رضا/یاابا
بربسیجی دلاور یاورقرآن سلام/حامی خوب ولایت ازبرجانان سلام/صف شکن درجبهه حق میخروشد دائما/حامی اسلام ورهبربرکت ایمان سلام/رادمردبابصیرت لشکر ایران ماست/ازبرای یاورحق بنده رحمان سلام/هم شجاع وقهرمان شددرنبرد دشمنان/رهروراه شهیدان اسوه دوران سلام/هست رزمنده همیشه دررکاب رهبری/عاشق خط امام وزمزم احسان سلام/گشته الگوی زمانه استقامت محوراست/بربسیجی های ناب کشور ایران سلام/لشکرصاحب زمان راباز معنا کرده است/اوشفاازبهرشیعه میشود درمان سلام/
به مناسبت هفته معلم وهفته عقیدتی سیاسی  مراسمی با عنوان همایش حکمت مطهر با حضور کریم عاملی هادی سیاسی بسیج فرهنگیان درکانون شهید رجایی برگزار گردید.ودرپایان از معلمین رزمنده ، عوامل اجرایی طرح شهید بهنام محمدی ودانش آموزان برتر مسابقات فرهنگی هنری توسط حوزه  بسیج دانش آموزی وفرهنگیان تقدیر گردید.
توی گردان!
ما به گروه اخراجی ها معروف بودیم ،چون خیلی شلوغ می کردیم
 حاج مهدی فرمانده گروهان مون بود و ماهم دستورات شو مو به مو انجام میدادیم
ولی خوب باز شیطنت مون زیاد بود، حاجی هیچ وقت به ما کوچکترین حرفی نمیزد و اجازه نمی داد کسی به ما حرف بزنه،بلاخره محیط نظامی بود و ماهم یک فرد نظامی✌️.
یادمه حاج مهدی میگفت بچه ها ان شاء الله پس از برگشتمون به ایران همه شما ها رو مجدد جمع میکنم از شما فیلم اخراجیهای ۴ رو می سازم 
رابطه صمیمی حاج مهدی با ر
 
نام : حسین رستمیان
فرزند : سیف ا...
متولد : 1349/01/01 در میامی - روستای بکران
تحصیلات : زیر دیپلم
تاهل : مجرد
یگان: سپاه مشهد-لشکر 5نصر
مدت حضور : 6 ماه
مسئولیت : رزمنده
نوع عضویت : بسیجی
نوع شغل : روحانی(طلبه)
تاریخ شهادت : 1365/10/23
محل شهادت : شلمچه
عملیات : کربلای5
محل دفن : میامی روستای بکران
نحوه شهادت
اصابت ترکش به سینه و موج گرفتگی

 
از تیپش خوش نمی آمد.دانشگاه را با خط مقدم اشتباه گرفته بود.
شلوار شش جیب پلنگی گشاد می پوشید،با پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه  
و آستین بدون مچ که  می انداخت روی شلوار.در فصل سرما با اورکت سپاهی اش تابلو بود.یک کیف برزنتی  کوله مانند یک وری می انداخت  روی شانه اش ،شبیه موقع اعزام رزمنده های زمان جنگ .
وقتی راه می رفت ،کفش هایش را روی زمین می کشید.
ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را چفیه ببندد.
از وقتی پایم به بسیج دانشگاه باز شد،بیشتر می دیدمش.
دوستا
لشکر «محمد رسول الله»
هر شهیدی که در خون خود تپیده است، هر جانبازی که در میدان نبرد با دشمن، بخشی از وجود خود را به بهشت رضای الهی برده است، هر رزمنده‌ای که روز و شبی را با محنت جنگ به سرآورده است، هر حرکتی در جبهه، هر گذری از وادی کوهها و میدانهای دشوار در برابر خصم، هر اقامتی در سنگرها و در پشت خاکریزها و هر ضربه وارد آمده بر دشمن، پرونده قطور و عظیمی است که آن را با حروف نورانی لطف و فضل پروردگار در سابقه لشکر محمد رسول الله (ص) نوشته‌اند.
۱
 
بچه ها حال می کردند. دست پخت حاج جواد قجه ای حرف نداشت. حسین هم از این که توانسته بود چنین مشکل بزرگی را حل کند، به خود می بالید.
گروه جهاد و مقاومت مشرق - حمید داودآبادی، نویسنده و رزمنده دفاع مقدس در مطلبی برای شهید قجه ای نوشت: 
ادامه مطلب
بسم الله الرحمان الرحیم
 * استفاده از وسیلهء باطل برای رسیدن به هدف حق  
* این یادداشت در تقابل بارفتار و سلوک برخی از ظاهرا"حزب الهی هایی است؛ که قائل به رعایت هیچ خط قرمزی نیستند و با فهم کاریکاتوری شان از مقولهء ایثار و ولایت، میخواهند با هر وسیله ایی که شده به مقصودشان برسند.
✍️  .... 
طرح مسئله :اگر همراهان همیشگی "سره" یادشان باشد در مهر و آبان ماه 97 دو پست متوالی با عناوین "۱ جنگ ؛ ۲ دیدگاه" و "شناسنامه های مخدوش ؟!" که موضوع هر دو یادداشت ا
بسم رب الشهدا والصدیقین «حامد سلطانی» از رزمندگان مدافع حرم که برای دفاع از ارزش‌های اسلام و انقلاب اسلامی و مبارزه با تکفیری‌ها داوطلبانه به سوریه رفته بود، در جریان یک ماموریت تخریب ایام شهادت امام رضا(ع) به همرزمان شهیدش پیوست.
@Agamahmoodreza
این حرف بماند برای مخاطبان وبلاگ و با بازنشر آن در فضاهای دیگر توسط دوستان موافق نیستم. یک درد دل کوتاه است که باشد برای مخاطبان خاص همین صفحه.
غلام اوصیا که فوت کرد خیلی ها در تشییعش شرکت کردند. برایش خاطره گفتند. از بزرگی های این سردار بی نشان و رشادتهایش در طول جنگ. مردانگی و فتوت و ایثار و غیرتش. خیلی ها سعی کردند خودشان را به او چسبانده و از رفاقت هایشان برای همه بگویند. مداح ساده لوح آمده بود و ژست می گرفت و دم از لوتی گری های غلام می زد و ...
 نام کتاب : رفاقت به سبک تانک
نویسنده : داوود امیریانانتشارات : سوره مهرتوضیحات :این کتاب خاطرات رزمنده داوود امیریان وهم رزمانش است که به صورت طنز در قالب یک کتاب آمده است و دارای «۱۱۱» صفحه به همراه عکس های کاریکاتوری مرتبط به متن است و مناسب گروه سنی ( ج و د ) می باشد قطعه ای از کتاب :  تا به حال غصه دار نه دیده بودمش قرص روحیه بود اسمش قاسم بود و کارش خبر شهادت دادن به دوستان و اقوام بود این طور خبر شهادت برادر کسی را می داد سلام ابراهیم حالت
 
مادر شهید اکبر مدنی:
در زمستان، در کوه های سرد کردستان خدمت می کرد، مدتی بود که نه تلفن زده بود و نه نامه فرستاده بود. آخر سر طاقت نیاوردیم و پدرش به کردستان رفت، تا خبری از اکبر بگیرد؛ یک جفت کفش کتانی هم برایش فرستادم تا در سنگر راحت باشد. وقتی از کردستان برگشت، بدنش پر از تاول و زخم بود؛ سالک داشت. به خاطر سردی هوا، رزمندگان غالبا در سگر مانده بودند و بهداشت آنها به خوبی رعایت نشده بود. اکبر، کفش کتانی را که برایش خریده بودیم، نپوشیده و به
دوسه روزیه خونه خواهرم تبدیل شده به کارگاه خیاطی.لباس بیمارستانی می دوزن از اون یه بار مصرفا.از برش تا ..... بسته بندی.دیروز حدود ۴۰ تا دوختند.برای بیمارستان زندان میدوزن.
همه خواهر و برادرام جمع شدن اونجا کمک کنن. یاد خاطرات مامان میفتم که از زمان جنگ تعریف می کنه. اون روزا که تو خونه نون می پختن برای رزمنده ها.
 
داداشم میگه دارن یه بیمارستان موقت توی زندان درست میکنن. میگه اگه یه نفر کرونایی وارد زندان بشه توی زندان فاجعه اتفاق میفته. چند روزه
دلهره های خیابان وحید

نقد
رمان دلهره های خیابان وحید : ۱۸۰ صفحه درباره دفاع مقدس که کلمه ای از
غیرت خدایی، خباثت صدام، کفر آمریکایی ها، انقلاب و شهدا در آن نیست
نقد رمان دلهره های خیابان وحید ، نویسنده : محمدرضا مرزوقی

داستان از زبان یک کودک با سن ۵ تا ۷ ساله نقل می شود. اما واقعیت را
نویسنده مراعات نکرده؛ از زبان یک کودک چنان بزرگانه نوشته که نوجوان
۱۳ساله یا  بالاتر حوصله ی خواندن آن را دارد.کتاب دلهره های خیاب
نام : محمد صباغیان

فرزند : اسماعیل

متولد : 1341/09/05 در زیارت

تحصیلات : زیر دیپلم

تاهل : مجرد

یگان: ارتش-لشکر92زرهی اهواز

مدت حضور : حدود 2 ماه

مسئولیت : رزمنده

نوع عضویت : سرباز

نوع شغل : کارگر شرکت بازرگانی

تاریخ شهادت : 1360/08/27

محل شهادت : دهلاویه

عملیات : پدافندی

محل دفن : مهدیشهر زیارت

 
 
اعتقاد به معاد یکی از نافذترین و مؤثرترین باورها در جهت دادن به رفتار آدمی، تربیت و اصلاح اوست، به طوری که بدون آن هیچ رزمنده ای معتقدانه در صحنه دفاع قدم نمی گذارد و خود را برنده جنگی که به شهادت منتهی می شود، نمی داند. برای انسان معادباور، شوق به لقاء الهی و رهایی از دام حجاب جسمانی، ارزشی است که چیزی با آن برابری نمی کند. امام علی(ع) درباره اشتیاق خود به مرگ فرمود: «سوگند به خدا! انس و علاقه من به مرگ در راه خدا، از علاقه طفل به پستان مادر بیش
در ایام سالروز سالروز شهادت شهید محمد رضا محمدی و ذات الله آرتون و خانوروی شیخ آقاجانی( ۲۲ فروردین )، و شهید غلامحسن اکبری (۲۳ فروردین ) نام و یادشان را گرامی می داریم. 
شهید محمّدرضا محمّدى زیارانى: درود و سلام به نایب بر حق امام زمان(عج)، امام خمینى ، همه بدانند که من با کمال آگاهى در این راه قدم گذاشتم ... دوستان بدانند این راه، راه خدا و راه انبیا و امامان است. همه بدانند و مى دانند -زمانى که هنوز امام نیامده بود- ایران چه وضعى داشت؛ تمام جامعه
 نام کتاب : رفاقت به سبک تانک
نویسنده : داوود امیریانانتشارات : سوره مهرتوضیحات :این کتاب خاطرات رزمنده داوود امیریان وهم رزمانش است که به صورت طنز در قالب یک کتاب آمده است و دارای «۱۱۱» صفحه به همراه عکس های کاریکاتوری مرتبط به متن است و مناسب گروه سنی ( ج و د ) می باشد قطعه ای از کتاب :  تا به حال غصه دار نه دیده بودمش قرص روحیه بود اسمش قاسم بود و کارش خبر شهادت دادن به دوستان و اقوام بود این طور خبر شهادت برادر کسی را می داد سلام ابراهیم حالت
حماسه تپه برهانی: بخوانید روایت آدم هایی که از جنس کوهند، محکم و استوار.
حماسه تپه برهانی : سیدحمیدرضا طالقانی
معرفی:
وقتی کتاب را شروع کردم خیلی نظرم رو جلب نکرد اما از سرکنجکاوی ان را کنار نگذاشتم. هرچه جلوتر رفتم برای خواندن آن مصمم ترشدم می خواندم و در خودم اشک می ریختم. شرح حال جمعی از رزمندگان است که همگی بوی شهادت می دهند.همگی رسیده اند به ورودی بهشت….. اصلا نمی توانم توصیفشان کنم. فقط باید سطرسطر تپه برهانی را با جان و دل بخوانی.
خلاصه:
من یادم نمی­رود! یک خانمی در یکی از این کوچه گردی­ های ما، که زمستان هم بود، سرد بود، این را یادم نمی­رود! یک پیرزنی خودش را به ما رساند گفت آقا آقا! یک دقیقه بایست بایست. ایستادم و خانه رفت و آمد دیدیم یک چراغ علاءالدین، آورد. آورد گفت این را ببر به رزمنده­ ها بده. دست زدم دستم سوخت! گفتم مادر الان این را از خانه آوردی؟ گفت خانه من گرم است، آنجا سرد است، برای رزمنده­ ها ببر.  چراغ روشن خانه ­اش را فوت کرد و به من داد.
 
علیرضا در وبلاگش مطلبی نوشت
 
دور روز است که آمریکا حاج قاسم سلیمانی را در حمله آشکار و مستقیم شهید کرده و ترامپ جانی و ایادی شیطان بزرگ همینطور رجز می خوانند و تهدید و حتی حمله مجدد به حشد!
از بعد نظامی و به ویژه روانی، اقدامی موثر در راستای انتقام سخت در 72 ساعت اول، ضروری است!
 
پیام یک پزشک رزمنده و فعال انقلابی
#یاد_یاران
اوایل جنگ بود که بر اثر انفجار تله‌های انفجاری نیروهای کومله و ضدانقلاب پایش را از دست داد... اما عقب ننشست، با پای مصنوعی در عملیات‌ها شرکت می‌کرد. برادرش شهید و برادر دیگرش جانباز شد و خانواده هر کاری می‌کردند تا مانع اعزام دوباره او شوند، اما حریفش نمی‌شدند.
بار دوم مجروحیتش با قطع نخاع از ناحیه کمر در عملیات بیت‌المقدس ۷ همراه بود. اما باز هم نمی‌گذاشت رنج جانبازی میان او و ارزش‌های انقلابی‌اش فاصله‌ای بیندازد. سال‌ها ط
رفقا از کار فرهنگی غافل نشید ...  مبارزه سخت افزاری ، ڪار ماست و نرم افزاری با شما ڪار فرهنگی ڪنید و شیعہ واقعی را بہ ڪشور و ڪشورهای اطراف معرفی ڪنید .  این فرهنگ عاشوراییہ ؛ مطمئن باشید اگر ڪار فرهنگی انجام بشہ ، سربازش هم پیدا می شود .رزمنده دفاع مقـــدس شهیـد مدافـع حــرم سردار سیدحمید تقوی‌فر
سالـروز شهـادت  شهادت سامرا 
@jamondegan 
تشریح نحوه محاسبه کسر خدمت ایثارگریستاد کل نیروهای مسلح به منظور اطلاع رسانی دقیق و شفاف و رفع ابهامات، نحوه محاسبه کسر خدمت ایثارگری را تشریح کرد.به گزارش اداره کارگزینی اداره کل کارگزینی و اجرای حقوق معاونت نیروی انسانی ناجا، ستادکل نیروهای مسلح موارد زیر را به منظور رفع ابهام در خصوص نحوه استفاده از کسر خدمت فرزندان ایثارگران اعلام کرد:1 – کسر خدمت سربازی برای ایثارگری می باشد که حد نصاب معافیت یک فرزند را ندارد لذا صدور کسری تنها برا
از تمام اقصا نقاط بدنش عرق می ریخت و شبیه برنج دم کشیده شده بود.اوضاع هر دوتاشون شبیه هم دیگه بود._صبا: فردا یادم باشه یه کم از اون کرم برنزه که خریدیم بزنم_ سها: چرا؟_صبا: دختر این زیر خودش یک سولاریوم خصوصیه،پس باید ازش استفاده لازم را ببریم.خنده ام  گرفته بود و با تکان داد سر شدت خنده هایم را به صبا نشان می دادم_خانم یاسینی،میشه لطفا یک سر به بیمار اتاق ۱۱۲ بزنید.از جایم بلند شدم و رفتم سمت اتاق،خانم احمدی ،پیرزن هشتادساله ای که یک هفته ای می
بسیجی مبتکر دوران دفاع مقدس امروز در سنگر شکوفایی کشور تلاش می کند.

به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز اراک؛ سلیمی که در دوران دفاع مقدس به عنوان مدیر فنی شرکت هپکو به همراه همکارانش موفق به تولید ماشین آلات تخصصی راه سازی برای حضور در جبهه شده بود پس از بازنشستگی و تاسیس واحد صنعتی تا کنون بیش از ۲ هزار دستگاه ماشین آلات خدمت رسان تولید کرده است.

ادامه مطلب
توی مصاحبه ازم پرسید نظرت در مورد شهدای مدافع حرم؟! نظرم رو گفتم. گفت یعنی به نظرت به خاطر پول نرفتن؟! گفتم من کنار تموم اون رزمنده‌‌ها نبودم تا جواب این سوالو بدونم. اما حداقل یه نفر مثل شهید حججی رو می‌دونم به خاطر پول نرفت.
کمتر از دو هفته مونده تا فهمیدنِ این‌که قراره معلمِ آینده شم یا مهندسِ آینده! 

پست رو با انضمامِ یک عکس خطرناک به پایان می‌رسونم.
هر سه مربوط به امسالن.
معذرت می‌خوام که برای بعضی از شما من تنها خوزستانیِ بیانم! :دی ام
«رزمنده‌ها! یادگاران جنگ! یکی از شئون عاقبت به‌خیری، نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب است. والله والله والله از مهم‌ترین شئون عاقبت به‌خیری این است. والله والله والله از مهم‌ترین شئون عاقبت به‌خیری رابطه‌ی قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سُکّان انقلاب را به‌دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهم‌ترین محور محاسبه، این است.»
«سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی»
توی مصاحبه ازم پرسید نظرت در مورد شهدای مدافع حرم؟! نظرم رو گفتم. گفت یعنی به نظرت به خاطر پول نرفتن؟! گفتم من کنار تموم اون رزمنده‌‌ها نبودم تا جواب این سوالو بدونم. اما حداقل یه نفر مثل شهید حججی رو می‌دونم به خاطر پول نرفت.
نتیجه این‌که کمتر از دو هفته مونده تا فهمیدنِ این‌که قراره معلمِ آینده شم یا مهندسِ آینده! 

پست رو با انضمامِ یک عکس خطرناک به پایان می‌رسونم.
هر سه مربوط به امسالن.
معذرت می‌خوام که برای بعضی از شما من تنها خوزستانی
از زمانی که اخبار درگیری‌های ما با گروه‌های تکفیری به اوجش رسیده بود، دعا کردن برای رزمنده‌هایمان، تقریبا جزء برنامه‌ٔ روزانه‌ام شد و زمانی که در پاییز ۹۶، نامهٔ معروف سردار سلیمانی به رهبری منتشر شد، خیلی جدی خودم را (به اندازهٔ ناچیز خودم) در آن پیروزی‌ها موثر می‌دانستم و خوشحالی‌ام از جنس آدم‌های درگیر در مبارزه بود.من باور دارم روزی می‌رسد که جزئیات تاثیر همهٔ نیت‌ها، دعاها و اعمال‌مان در بهبود اوضاع جهان را (که ممکن است در حال
بسمه تعالی دانش آموزان عزیز: نکاتی برای تکرار و یاد آوری درس آمادگی دفاعی کلاسهای دهم جهت آزمون انقلابی به برادران رزمنده بدون مرز تقدیم می گردد.
1- برترینها ، بهترینها را می خوانند.
2- دوستان خوبم ، کم دانستن و زیاد حرف زدن مانند ندانستن و زیاد خرج کردن است.
مطلب 1               مطلب 2                       مطلب 3                         مطلب 4                  
نمونه سئوال 1
نمونه سئوال 2
از تمام اقصا نقاط بدنش عرق می ریخت و شبیه برنج دم کشیده شده بود.اوضاع هر دوتاشون شبیه هم دیگه بود._صبا: فردا یادم باشه یه کم از اون کرم برنزه که خریدیم بزنم_ سها: چرا؟_صبا: دختر این زیر خودش یک سولاریوم خصوصیه،پس باید ازش استفاده لازم را ببریم.خنده ام  گرفته بود و با تکان داد سر شدت خنده هایم را به صبا نشان می دادم_خانم یاسینی،میشه لطفا یک سر به بیمار اتاق ۱۱۲ بزنید.از جایم بلند شدم و رفتم سمت اتاق،خانم احمدی ،پیرزن هشتادساله ای که یک هفته ای می
نام کتاب : گردان قاطرچی ها
نویسنده : داوود امیریان 
انتشارات : کتابستان معرفت
توضیحات :
کتاب گردان قاطرچی ها روایتگر سختی ها و شادی های رزمنده ها در جبهه های جنگ می باشد این کتاب انسان را آگاه می کند که افراد زیادی در سنین کم یا زیاد برای آبادی و آزادی کشورمان تلاش کردند تا کشورمان به دست بیگانگان نیفتد و ما بتوانیم در آسایش و آرامش زندگی بکنیم
همچنین نوشته های کتاب به صورت طنز است دارای ۲۷۲ صفحه و مناسب گروه سنی ( ج و د ) می باشد
قطعه‌ای از کتا
یه بنده خدایی بعد مدت ها یه مراسم گرفته برای شهدا که سخنران ومدعوین شهری نیست
یه رزمنده ساده دفاع مقدس و مدافع حرم بوده... 
ایشون که در تموم زمینه ها و زمان ها از استر اژی محافظه کاری استفاده می کرد تا به کسی خدای ناکرده بر نخوره... 
 
الان با دیدن پستی در تلگرام از مسئولین شهری در مراسمات داخل شهر شاکی شده 
گفته چرا مراسم من نیومدیم شاید دوربین نبوده؟؟؟
 
حاجی جان خودت می دونی چقدر بهت علاقه مندم که اینجا جوابتو می دم نه در گروه تلگرامی
 
ولی قب
رزمنده‌ای کنار در ایستاده و اجازه ورود به حیاط را نمی‌داد و من می‌ترسیدم عباس در برابر گلوله تانک #ارباً_ارباً شود که با نگاه نگرانم التماسش می‌کردم برگردد و او در یک چشم به هم زدن، گلوله‌های خمپاره را جا زد و با فریاد #لبیک_یا_حسین شلیک کرد. 
 
در #انتقام سه گلوله تانک که به محوطه مقام زدند، با چند خمپاره داعشی‌ها را در هم کوبید، دوباره پشت فرمان پرید و به‌سرعت برگشت. 
 
ادامه داستان در ادامه مطلب...
 
متن کامل داستان در پیام رسان های اجتما
چند شب دیدم شهیدبلباسی موقع خواب نیست!، برام جای سوال بود
که چرا وقتی همه خوابند و موقع استراحته ایشون نیستند.
یک شب به صورت اتفاقی ساعت از دوازده شب گذشته بود؛ ایشون رو دیدم
متوجه شدم شهید بلباسی 
شب ها وقتی بیشتر رزمنده ها خواب هستند و درگیر کار نیستند؛
ایشون میرفتند داخل کیسه ها رو پُر میکردند و با ماشین کیسه ها رو جا به جا میکردند و مشغول سنگرسازی بودند.
شهید جاویدالاثر مدافع حرم محمد بلباسی
@modafeonharem
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



ادامه مطلب
به مناسبت هفته معلم وهفته عقیدتی سیاسی  مراسمی با عنوان همایش حکمت مطهر با حضور کریم عاملی معلم بازنشسته ورزمنده دفاع مقدس درکانون شهید رجایی برگزار گردیدایشان دراین مراسم به زندگی نامه و خصوصیات این شهید بزرگوار پرداختند.ودرپایان از معلمین رزمنده شاغل ، عوامل اجرایی طرح شهید بهنام محمدی ودانش آموزان برتر مسابقات فرهنگی هنری توسط حوزه  بسیج دانش آموزی وفرهنگیان تقدیر گردید.
معرفی کتاب
 
در واقع این کتاب روایت عاشقانه ۵ سال زندگی مشترک با شهید محمدخانی است.
جالب است بدانید که خود شهید محمدخانی پیش از شهادتش به همسرش گفته بوده «وقتی شهید شدم خاطراتم را در قالب «نیمه پنهان ماه» انتشارات روایت فتح چاپ کن» و به همین خاطر روی بعضی خاطرات تاکید داشته که همسرش تعریف کند و بعضی را نه.
گزیده کتاب
«از تیپش خوشم نمی آمد. دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود. شلوار شش جیب پلنگی گشاد می پوشید با پیراهن بلند یقه گرد سه دک
خاطرات یک مدافع حرم


بهبودی نیا- شاید تعداد زیادی از ما هنوز رزمندگان مدافع حرم را از نزدیک ندیده و پای صحبت‌های آن‌ها ننشسته باشیم. شاید ندانیم که یک مدافع حرم چه‌حرف هایی برای گفتن دارد. علی را یک‌بار در منزل یکی از شهدای مدافع حرم دیده بودم. آن‌قدر با حرارت صحبت می‌کرد که دقیقاً می‌توانستی تمام صحنه‌هایی را که در هنگام دفاع و رزم  در سوریه دیده است در ذهنت مجسم کنی، صدای گلوله‌ها را در تاریکی شب به‌وضوح بشنوی و لحظه‌های درگیری مسلح
پلاک هشت
چندسالی
از این ماجراگذشت کمی بزرگتر که شد ماجرا را از اطرافیان فهمید همیشه دلش
می خواست به دیدارش برود از نزدیک از او تشکر کند سال دوم دبیرستان بود که
که نیروهای بعثی به ایران حمله کردند او نیز مانند بچه های هم سن وسال خود
بی قرار رفتن به جبهه ها شد تاهم نذر مادر را ادا وهم فرمان امام(ره)  را
لبیک گوید آرزو داشت که به دیدار کسی که سلامتی اش را از مدیونش بود برود
اما این آرزو بردلش ماند ،در جبهه ها به خاطر از خود گذشتگی ومهربانی اش
ز
پیامبر(صلی الله علیه وآله):خوشبخت کسی است که اسلام راپذیرفته وبه قدر معاش خود درآمد دارد وقوای بدنش نیرومنداست.
پیامبر(صلی الله علیه وآله):خانه ای که درآن قرآن خوانده میشود, درنظر اهل آسمان چنان می نماید که ستارگان درنظراهل زمین.
امام رضا(علیه السلام):کسی که دنبال روزی می رودتا آبروی خودوخانواده اش را حفظ کند, اجروپاداشش از رزمنده ای که در راه خدا جنگ میکند بیشتراست.
امام صادق(علیه السلام):هرکس دنیا راطلب کندبه قصداینکه آبروی خودرا ازمر
امروز که اولین روز گرامیداشت مقاومت رزمنده هامونه، یاد آلبوم بازی عوض شده افتادم. این آلبوم که سال نود نشر شده اثر علیرضا عصار دوست داشتنی و از بهترین و شنیدنی ترین آلبومای موسیقی حماسی ایران که به وصف همین شجاعت، مقاومت، فداکاری و جانفشانی مبارزان و سربازان جنگ خانمان سوز و ویرانگر هشت ساله تاریخ معاصرمون پرداخته. اشعار این آلبوم و خصوصا این چندترانه ای که بصورت ویدئو گذاشتم، واقعا زیبا و تامل برانگیزه، موسیقی این آلبوم هم شنیدنی و حرف
فردای روزی که دشمن بعثی خرمشهر را گرفت جسد بی جان و عریان دختری را به تیرک بلندی بسته و در آن سوی کارون مقابل چشمان رزمنده های ما گذاشته بودند!تکاوران نیروی زمینی ارتش با تقدیم 3 شهید بالاخره آن جسد را پایین آوردند ...!سه شهید برای "جسد" یک دختر مسلمان ایرانی...!
حال چه بر سر غیرت جوانان ما آورده اندکه خود، خواهان عریان بودن دختران در جامعه شده اند...؟
 
      
ما را دنبال کنید
شط مواج است و من آرام
در گوشه ای صلح فردا را خواب می بینم؛
و چه زود آرایه های بدیع خلقت واژگون می شوند
آن هنگام که رئیس جمهوری رسوا می شود؛
در پناه گرگ ها نمی توان خواب انقلاب دید
و آرام خوابید؛

حرف نشخوار آدمی است
علامه دهر نیستم
آدم خوبی هم نیستم
چون گاه و بی گاه هوای گناه می کنم
دلمشغولی حضرات، کرسی ریاست است و ایضا صندلی بانک
 من خاکی ام
رزمنده خاکی را در جبهه ی هویزه، در فاو دیده ام
در شام، در حلب، در موصل دیده ام
آدم خاکی را می شناسم
تمدن آ
یکی از سهمیه های تاثیر گذار تو کنکور سراسری ، سهمیه ایثارگران هستش که به سهمیه ایثارگران 25 و 5 درصدی تقسیم میشن . به نقل از سایت مشاوره تحصیلی کنکور سراسری تحصیلیکو ، سهمیه ایثارگران بیست و پنج درصد به همسر و فرزندای شهدا ، جانبازای 25 درصد به بالا و همسر و فرزنداشون و آزاده ها و همسر و فرزندشون تعلق می گیره و جانباز زیر 25 درصد و همسر و فرزنداشون و همسر و فرزندای رزمنده شامل سهمیه ایثارگران 5 درصد میشن . 
 
 
www.tahsilico.com/web/articles/view/862/سهمیه-ایثار
سردار ! با خود بُرده ای بر دوش هر جا دارِ خوددر قلّه ی خوف و رَجا سرگرم کار و بار خود
 
تا پای تکلیف آمدی هر جا که دیدی در میانپای عمل هرگز نشد سُست و تو کردی کار خود
 
خوش عشق بازی کرده ای با جلوه ی سَر در بدنبا عشقِ عاشوراییان در رونق بازار خود
 
ای یکّه تاز، ای رادمرد، ای شیر میدان نبردهر جای گشتی خط شکن در عرصه ی پیکار خود
 
 
با گام های استوار ای سرفراز روزگارخود را به موج انداختی با دیده ی بیدار خود
 
از ابتدا خوش دیده ای مرد مبارز انتها !سنجید
به مناسبت هفته دفاع مقدس، صبح امروز مراسمی با حضور عموم مردم شهرستان زرند، طلاب و اساتید مدرسه علمیه جعفریه و مسئولین شهرستان (فرماندار، فرمانده سپاه، مسئولین کمیته امداد، دادگستری، اوقاف و ...، در مسجد جامع زرند برگزار شد.
 این مراسم که با روایتگری عباس ایرانمنش، رزمنده 8 سال دفاع مقدس همراه بود.
وی با اشاره به گفته‌ی امام راحل که ما تا زمان نابودی دشمن باید استقامت کنیم، ادامه داد: حضرت امام(ره) فرمود اگر این جنگ بیست سال هم طول بکشد ما تا
شهید محمد جنتی با نام جهادی 
«حاج حیدر» از دوستان شهید مرتضی حسین پور(حسین قمی) و از فرماندهان تیپ زینبیون بود.
ارادتش به حضرت زینب (س) و تعاملاتش با نیروهای پاکستانی و عشق و رفاقتش با نیروهایش بی نظیر بود.
چنان علاقه ای بین شهید و آن‌ها برقرار بود که پس از شهادتش نیروها اعتراف می کردند هیچ فرمانده ای مثل حاج حیدر به خوبی با آن‌ها رفتار نکرد.
او کنار یک سفره با رزمنده ها هم‌غذا می شد و مراقب خانواده هایشان بود.
همین عشق و علاقه باعث شد تا به ام
در آستانه شروع سیزدهمین دوره جشنواره‌ بین المللی سینما حقیقت اسامی فیلم‌های منتخب دهمین «جایزه شهید آوینی» اعلام شد.
فیلم مستند پرتره «بیر عالم سوز» به تهیه‌کنندگی عبدالحسین بدرلو منتخب بخش جایزه شهید آوینی در جشنواره حقیقت شد.
این فیلم داستان زندگی بهزاد پروین قدس، رزمنده، عکاس، مستند ساز و نقاش زمان دفاع مقدس است که تا امروز هنوز به فعالیت‌هایش ادامه می دهد.
این فیلم در مدت زمان ۷۶ دقیقه و به سفارش خانه تولیدات جوان صدا و سیما تولید ش
امام
علی(ع) در پاسخ به سوال از احوال عامه مردم فرمود: فساد توده مردم ناشی از فساد
خواص است. خواص به پنج‌ گروه تقسیم می‌شوند:
 1- عالمان که راهنمایان به سوی خدایند
 2- پارسایان که راه منتهی به خدایند
 3- بازرگانان که امنای خدایند
 4- رزمندگان که
یاوران دین خدایند
5- و زمامداران که سرپرستان خلق خدایند
 پس اگر عالم، طماع و
مال‌اندوز باشد،‌ دیگر از چه کسی باید راهنمایی خواست،
 و اگر پارسا، به دنیا و آنچه
مردم دارند راغب باشد، دیگر به چه کسی اقتدا
  
کم
حرف بود و ساکت ، اما کنجکاوی و نترسی در وجودش نمایان بود . اهل دقت بود و
دوست داشت همه کارها را یاد بگیرد ؛ وقتی اسلحه تازه ای می دید از دارنده
سلاح می خواست که چگونگی کار با اسلحه را به او آموزش دهد.
قدرت
بدنی اش نیز بالا بود بخاطر این توان بالا ؛ وسایل و فشنگ های زیادی را به
خودش می بست از جاهایی که یک فرد معمولی توان آن را نداشت ، این امکانات
را در مناطق صعب العبور جابجا می کرد.
اوایل جنگ تحمیلی در منطقه گیلان غرب عملیاتی انجام گرفت . ف
خاطره‌ای از ابراهیم؛ پسر شهید دقایقی:
هنگامی که فرصتى دست داد تا همراه با پدرم به مناطق جنگى بروم، کودکى بیش نبودم. از اهواز و چندین شهر دیگر گذشتیم و به شهر کرمانشاه که قرارگاه رمضان در آن جا مستقر بود ، وارد شدیم.
آن وقت‏ها هرگز نمی ‏دانستم که پدرم چه کاره است و او را یک راننده ، بسیجى و یا پاسدار عادى می ‏پنداشتم. به قرارگاه رمضان که وارد شدیم ، برخوردها به گونه‌‏اى فوق تصور من بود. آنان ارزش و احترام زیادى براى پدرم قائل بودند و این برخو
  
کم
حرف بود و ساکت ، اما کنجکاوی و نترسی در وجودش نمایان بود . اهل دقت بود و
دوست داشت همه کارها را یاد بگیرد ؛ وقتی اسلحه تازه ای می دید از دارنده
سلاح می خواست که چگونگی کار با اسلحه را به او آموزش دهد.
قدرت
بدنی اش نیز بالا بود بخاطر این توان بالا ؛ وسایل و فشنگ های زیادی را به
خودش می بست از جاهایی که یک فرد معمولی توان آن را نداشت ، این امکانات
را در مناطق صعب العبور جابجا می کرد.
اوایل جنگ تحمیلی در منطقه گیلان غرب عملیاتی انجام گرفت . ف
من حدود دو ساعت با ابوحامد ملاقات داشتم....
او برای ما یک برادر و یا  یک پدر بود ...
خاطره ای از  سیلی زدن یک پسر به ابوحامد دارم
اما او رزمنده را  ناز کرد و به او بوسه می زد...
و می گفت :
مرد دلاوری به من سیلی زده !
همواره اهل گذشت بود.
زمانی که بچه ها شهید می شدند ؛
خودش می رفت و آنها را بر می گرداند ...
یک بار 500 متر طناب گرفت 
و 13 یا 14 شهیدمان را از 300 متری دشمن آورد .!
‌-----------------------------------------یکبار سر غذا بودیم سربازی گفت :
 هنوز گرسنه ام ..!
ابوحامد غذای خ
رفتی ای حجت خدا و ببینبردی از ما چگونه صبر و قراربی تو شهر نراق پاییز استبی تو ما را نمانده فصل بهار ای که گفتی همیشه با رهبرآنچه فرموده ای کنم رفتارجنگ با کفر افتخار تو بودای تو رزمنده ی تمام عیارحیدری بودی و قسم خوردیکه بجنگی چو حیدر کرارمن ندیدم که جبهه ای باشدکه نکردی تو اندر آن پیکار
ای که گفتی ز باقر و صادقای که کردی ز جان خود ایثارسالها جنگ کرده ای با جهلتا ره عِلم را کنی هموارمسجد جامع را شدی زینتتا ابد ماندنی است این آثارجای تو خالی ا
سلام علیکم
شهادت صادق آل محمد سلام الله علیهم اجمعین بر همگان تسلیت باد...
بابت تاخیر امروز صمیمانه عذر خواهی می کنم..
عارضم خدمت شما که یه سال یکی از رفقا اومد و گفت فلانی خواب دیدم یه نفر اومد به من و تو گفت اگه می خواهید برید کربلا، یه نذری برای امام صادق بکنید...خلاصه که یادت نره...
یادم رفت...
خودش یه نذری کرد و همون سال رفت کربلا...
روزی که می خواست بره گفت نذرت را به جا آوردی؟
گفتم کدوم نذر؟
گفت عجب...
تازه یادم افتاد
نمی دونم چی شد که گفتم 68 روز،
رزمنده ای بود تعریف می کرد با دوستانش برای تحویل اسلحه به یکی از یگان های ارتشی رفته بودند. برایشان چای آوردند. کسی قند برنداشت. گفتند قند بیت المال است صرفه جویی شود بهتر است. مردم به خاطر قند و شکر در صف می ایستند... 
عبدالرضا مصری نایب رئیس مجلس شورای اسلامی دیروز در مصاحبه ای اعلام کرد: "80 هزار تن برنج برای تنظیم بازار از سوی دولت وارد شد که همه آنها در انبارها ماند و به خاطر عدم توزیع به موقع فاسد شد و در نهایت همه آنها دور ریخته شد که اسناد ه
کتاب ((نورالدین پسر ایران )) نوشته معصومه سپهری و انتشارات سوره مهر آن را منتشر نموده است . این کتاب خاطرات سید نورالدین عافی است .پسری شانزده ساله از اهالی روستای خنجان در حوالی تبریز در آذربایجان شرقی که با شور و اشتیاق و زحمت فراوان رضایت والدین و مسئولین را برای اعزام به جبهه جلب کرد . این کتاب روایتی از عملیات بدر ،والفجر و عملیات کربلای چهار است .
نورالدین از دی ماه 1359 یعنی تنها سه ماه ازآغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت. او حضور در گردان های خط
 
وضعیت کادر درمان در مواجهه با ویروس کرونا شبیه وضعیت نیروهای مسلح در زمان تهاجم نظامی دشمن است. بعضی رزمنده ها به خط مقدم می شتابند و هستی شان را ایثارگرانه کف دست می گیرند. بعضی در خطوط میانی و پشتیبانی مشغول می شوند. بعضی هم وقتی احساس خطر می کنند عرصه را ترک گفته و از میدان رزم فرار می کنند.
بخشی از کادر درمان کشور با ایثار و رشادت در حال رسیدگی و مداوای بیماران مبتلا به کرونا هستند. بعضی هم اما عرصه خدمت را به بهانه ای ترک گفته و از انجام و
چکیده
روزی که سیدالشهدا نهضت خویش را آغاز کرد، کوفه دست کم دارای یک صدهزار رزمنده بود که بخش عظیمی از آن ها از محبّان اهل بیت علیهم السلام به شمار می آمدند. بر همین اساس، شهرهایی چون مکه و مدینه و بصره مملو از رزمندگانی بودند که از یک سو، به فسق یزید معترف و از سوی دیگر، از شأن و منزلت والای امام حسین علیه السلام آگاهی داشتند. اما از آن جمعیت کثیر تنها عده بسیار اندکی آن حضرت را یاری نمودند. با توجه به این واقعیت تلخ، دو پرسش مطرح می شود: یکی آن
 
در 22 بهمن ثابت شد که ملت یکپارچه [است‏] ملتى که مقصدشان یک مقصد الهى است، نه مقصدشان یک مقصد مادى صرفاً، و همه ‏شان با هم یکصدا هستند، یک مقصد هستند- نمى‏ توانند که بر این ملت غلبه کنند، و دیدند که ملت غلبه کرد بر همه آنها. و آن کسى را که آنها همه قدرتهاى خارجى- چه ابرقدرتها، چه وابستگان به ابرقدرتها- مى ‏خواستند او را نگاه دارند نتوانستند نگاه دارند.
 
وقتى دیدند ملت همه مى ‏گویند که ما رژیم فاسد طاغوتى را نمى ‏خواهیم، آنها تسلیم شدند و آن
پیش از این پست اینجا ، آنجا و اون یکی جا درباره ی تعدادی تاتر که جدیدا آن ها را دیدم ، نوشتم.
این پست به یک تاتر با موضوع دفاع مقدس می پردازد.
خنکای ختم خاطره
حمید رضا آذرنگ را به عنوان بازیگری توانا در تاتر همه می شناسند. اما من دفعه ی اولی بود که از او نمایشنامه نامه ای می دیدم و باید بگویم ، متن او ، نشانه دهنده ی شناخت خوب او نسبت به خانواده ی شهداست. (بنظر میاد اینکه تا ۱۸ سالگی در اندیمشک زندگی کرده ، به شناخت بیش از پیش این آدم ها کمک زیادی
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



 
 
شهید سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی:
پس برادرا، رزمنده‌ها، یادگاران جنگ یکی از شئون عاقبت بخیری نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری، والله
#دهانهاى_بسته....
یادم هست که در روزهای قبل از عملیات والفجر ۸ بنا شد از بین بسیجیان برای شرکت در این عملیات نیرو انتخاب کنند. در بین بچه ها شور و هیجانی به پا بود و همه تلاش داشتند تا فرماندهان را برای انتخاب خود راضی کنند.
یادم هست احمد یاری یکی از کم سن [ و ] سال ترین بچه هایی بود که در بین ما حضور داشت؛ هنگامی که فرماندهان او را خواستند و به او گفتند؛ نمى تواند به دلیل سن و سال کمش همراه ما بیایید با خونسردی تمام در مقابلشان ایستاد و گفت: تا شب صب
 
حجت الاسلام مسعود شفیعی کیا از روحانیون جوان انقلابی و رزمنده دفاع مقدس در حوزه علمیه قم است. او که ید طولایی در نویسندگی به خصوص در فضای مجازی دارد اخیرا در دادگاه ویژه روحانیت به زندان محکوم شده است.
من هم بعضی از یادداشت های ایشان را تند و غیر قابل توجیه می دانم.
اما
جای نیروی انقلابی در زندان نیست، دکتر عباسی باشد یا سعید قاسمی یا مسعود شفیعی کیا و .... در دایره گفتمان انقلاب لااقل تحمل دیدگاه مخالف را داشته باشیم. به نظرم خوب است نهادهای
من همانم که هستم
بمناسبت ۱۳ بدر، روز طبیعت
من همانم که هستم، رزمنده و انقلابی، نه خسته شده ام و نه افسرده، ایستاده در آتش و غبار
من همانم که هستم، با ایمان و سترگ، نه پشیمانم و نه نادم، مقاوم و استوار
من همانم که هستم، ساده و بااخلاص، نه دنبال پولم و‌ نه مقام، بی ادعا و بی منت
من همانم که هستم، عاشق و خوشنود، نه اشرافی ام و نه پول پرست، عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
من همانم که هستم، با برنامه و دقیق، نه ولم و نه ولنگار، صبورم و پر تلاش
م
کتاب تنها زیر باران : هم بی قرار است هم عاشق…مسیر عشق او دنبال کردنی ست
کتاب تنها زیر باراننویسنده: مهدی قربانیانتشارات: حماسه یاران
معرفی:
حکایت مردی که هیچ گاه آرام و قرار نداشت. همیشه دنبال این بود که چه باید بکند، برای وطنش. مردی خوش پوش، خوش سیما، خوش اخلاق، خوش خنده. انگار همه خوش ها را جمع کرده بود کنار هم.
بریده کتاب:یک گوشه دراز کشیدم و پلک هایم روی هم رفت…آقا مهدی از در وارد شد. هیجان زده پرسیدم: ” آقامهدی مگه تو شهید نشدی؟”با خنده گف
پای قصه ریش سفیدان برزن که بنشینیم همه از جوش وخروش و همدلی انسان داخل عهد جنگ برایمان می گویند. از مساجدی که به خانه دوم اهالی تحول شده بود تا زنان و مردانی که دست تو دست یکدیگر چه در جبهه ها و چه در پشت جبهه ها به دفاع از این سرحد و بوف برخاسته بودند. دفتر خاطرات اغتشاش را که ورق می زنیم هرکسی عددی برای گزارش دادن دارد از پیرمردهای موسپیدی که دلشان تحمل نیاورد و بخاطر آشپزی و شست وشوی لباس رزمنده ها راهی جبهه ها شدند تا زنانی که همراه کودکان
آن موقع که اصلاً ایران، جایگاه امروزش را دارا نبود، ابهتش اندازه این سالها نبود، دوربین و رسانه و شانتاژ و ... هم در کار نبود، چند سردار بی ادعای اسلام به بوسنی رفتند و در قلب اروپای وحشی به مبارزه با خون آشام تر از داعش یعنی صربهای متجاوز پرداختند.
یکی از این سرداران که نقش اصلی در نجات مردم مظلوم بوسنی داشت حاج سعید قاسمی است، همان رزمنده خستگی ناپذیر جبهه های بین الملل اسلام که سیدالشهدای اهل قلم، تربیت امثال او را از بزرگترین دستاوردهای ا
کتاب تنها زیر باران : هم بی قرار است هم عاشق…مسیر عشق او دنبال کردنی ست
کتاب تنها زیر باراننویسنده: مهدی قربانیانتشارات: حماسه یاران
معرفی:
حکایت مردی که هیچ گاه آرام و قرار نداشت. همیشه دنبال این بود که چه باید بکند، برای وطنش. مردی خوش پوش، خوش سیما، خوش اخلاق، خوش خنده. انگار همه خوش ها را جمع کرده بود کنار هم.
بریده کتاب:
“به روایت حاج #قاسم_سلیمانی، فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله در دوران دفاع مقدس”یک گوشه دراز کشیدم و پلک هایم روی هم رفت…آقا م
شرایط پیش ثبت نام مدارس شاهد 98-99
از آن جا که به فرزندان شهدا، آزادگان و جانبازان 50 درصد و بالاتر فرزندان شاهد می گویند می توان گفت الویت پیش ثبت نام مدارس شاهد 98-99 به چه معناست؟ به دانش آموزان شاهد بیشتر اختصاص پیدا می کند، که دانش آموزانی که از این شرایط برخوردار باشند می توانند برای ثبت نام مدرسه شاهد 98-99 اقدام نمایند، البته داوطلبان می بایست از شرایط عمومی و شرایط ایثارگری و شرایط علمی که در زیر بدان اشاره نموده ایم نیز برخوردار باشند که ب
بسم الله الرحمن الرحیم
دل نوشته(7)
 خدا شاهد است کسی که اینجا می آید این حال و هوا را می بیند دیگر برگشتنی نیست ما به تهران به این طرف و آن طرف که میرویم می بینیم اصلاً نمی شود ماند شهید حسن باقری
زمانی که در اطاعت خدا قرار بگیری در حقیقت به شیطان نه گفته ای و این اطاعت تو را وارد پناهگاه خدا می کند این پناهگاه شادابی و آرامشی وصف ناپذیر است جذابیت پر برکتی دارد این برکت و جذابیت مهر و محبت خاصی را در دل بنده خدا جاری میکند جذبه محبت کردن به دوست
گفت و گو با ابوالفضل درخشنده نویسنده و رزمنده دوران دفاع مقدس. تیتر: کار فرهنگی به پارکینگ تبدیل شده است. ابوالفضل درخشنده متولد ۱۳۴۸ محله  نظام اباد تهران است.خانه  پدر مادر وی در محله قدیم زندگی اش نظام اباد قرار دارد.محل سکونت کنونی وی که دفتر کارش نیز در همان محل قرار دارد اکنون در سوهانک است.وی رزمنده و جانباز ۸ سال دفاع مقدس است و پس از بازنشستگی از نیروی دریایی ارتش در سال ۱۳۸۰ بنابر حس وظیفه و رسالت فرهنگی که احساس می کرد بر دوش دارد د
گفت و گو با ابوالفضل درخشنده نویسنده و رزمنده دوران دفاع مقدس. تیتر: کار فرهنگی به پارکینگ تبدیل شده است. ابوالفضل درخشنده متولد ۱۳۴۸ محله  نظام اباد تهران است.خانه  پدر مادر وی در محله قدیم زندگی اش نظام اباد قرار دارد.محل سکونت کنونی وی که دفتر کارش نیز در همان محل قرار دارد اکنون در سوهانک است.وی رزمنده و جانباز ۸ سال دفاع مقدس است و پس از بازنشستگی از نیروی دریایی ارتش در سال ۱۳۸۰ بنابر حس وظیفه و رسالت فرهنگی که احساس می کرد بر دوش دارد د
السلام علیک یا شهید بن شهید
السلام علیک یا مظلوم بن مظلوم..... 
 
این سلام به امام حسین رو خیلی دوست دارم... 
یجورایی شناسنامه اقا رو می گی....
سلام بر تو ای شهید ی که پسر شهیدی...
سلام بر تو ای مظلومی که پسر مظلومی...
هی.... 
یروز داشتم یه کلیپ از جبهه می دیدم...
بعد رزمنده ها رسیدن به یدون کانال اب... 
یه سری داوطلب شدن  رفتن تو کانال همدیگه رو بغل کردن مثل حالت 
کشتی گیرا.... بعد باقی نیروها از روی کتف و کمر اونا گذشتن... 
بعضی صحنه ها خیلی عجیبن. .. 
فکر کن
احسان محمدی فاضل :در بحث های هیجانی چند روز قبل عزیزی گفت هیچ صلح و رفاهی در سایه حقارت پاینده و مانا نیست...برای صلح باید هزینه داد. با همان هیجان جواب دادم هزینه یکطرفه کم از حقارت نیست، تف سربالاست، این هزینه نیست که ما بدهیم و آقایان حالش را ببرند... ناخودگاه یاد این صدا افتادم: علامتی که هم اکنون می شنوید، اعلام خطر یا وضعیت قرمز است، و معنی و مفهوم آن این است که حمله هوایی انجام خواهد شد. محل کار خود را ترک و به پناهگاه بروید. سه دقیقه آژیر م
ازهرفردی میخواست شکل زشتی بسازدکه دیگران راوادارکنداوفردی نیست که به درد جامعه امروزی و حتی آینده سیاره زمین بخورد.اونویسنده کارگردان برنامه های خردسال وکودکآن بود.علاقه وافری داشت که برای خردسال هاوکودک ها برنامه تئاتری را روی صحنه ببردکه دیگران تحسین کنند.مانند این بود که چون یک ریاضیدان دلش میخواهدبایک فرمول ریاضیات را بصورت گسترده یاد بدهد.بنابراین دیگرافرادهم بخواهندازاوپیروی کنندوبایک فرمول بخواهندمسائل ریاضی ر ابشکل گسترده
گفت و گو با ابوالفضل درخشنده نویسنده و رزمنده دوران دفاع مقدس. 
تیتر: کار فرهنگی به پارکینگ تبدیل شده است. 
به گزارش پرس نیوز/ ابوالفضل درخشنده متولد ۱۳۴۸ محله  نظام اباد تهران است.خانه  پدر مادر وی در محله قدیم زندگی اش نظام اباد قرار دارد.محل سکونت کنونی وی که دفتر کارش نیز در همان محل قرار دارد اکنون در سوهانک است.وی رزمنده و جانباز ۸ سال دفاع مقدس است و پس از بازنشستگی از نیروی دریایی ارتش در سال ۱۳۸۰ بنابر حس وظیفه و رسالت فرهنگی که احساس
برگه‌های تقویم راکه ورق می‌زنید مابین روزهای پرشور بهمن ماه به روزی می‌رسید که شاید کمتر از دیگر روزها از آن گفته و نوشته‌اند؛ ششم بهمن، سالروز حماسه مردم آمل .
به گزارش ایسنا، انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 به پیروزی رسید اما معاندین و دشمنان انقلاب حتی اندکی برای ضربه زدن و ایجاد دسیسه بر ضد آن، کوتاهی نکردند .
توطئه های دشمنان انقلاب با ترور و شهادت شخصیت های انقلابی، حمله به شهرهای متعدد ایران، بمب گذاری در مکان های مختلف و ایجاد ارعاب
بسم الله الرحمن الرحیم
در همه ی این سال های بعد از پانزده خرداد ۱۳۴۲ ایرانی ها مطمئن شده اند آن قدر که در بحران ها فرصت پیشرفت هست، در مواقع عادی نیست. خشونت های رژیم پهلوی در کشتار وحشیانه ۱۵ خرداد، ۱۷ شهریور و ۱۹ دی روند مبارزات انقلابی را تندتر کرد. تبعید امام خمینی (ره) صدای او را بیش از پیش به گوش جهانیان رساند. به شهادت رساندن سید مصطفی خمینی، منجر به تظاهرات آحاد مردم ایران شد. تحرکات تجزیه طلبانه ی ضدانقلاب در شهرهای گنبد، خوزستان و کرد

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها